امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

چرا «امیر حسین» سرباز امام حسین؟!

امروز سوم شعبان میلاد پر عظمت حضرت امام حسین علیه السلام هست. به همین مناسبت می خوام برات بگم که چرا شدی سرباز کوچولوی امام حسین. نزدیک خونه ما یه مسجد بزرگه به اسم « مسجد ابوالفضل». من هشت نه سالم بود که  ساخت این مسجد شروع شد. خونه قبلی ما تا مسجد حدود 10 دقیقه راه بود. من شبهای تابستون قبل از نماز خودمو می رسوندم مسجد تا اذان بگم. جز مکبرهای ثابت مسجد بودم. به خاطر امام جماعت گلش به نوجوانها خوب میدان می دادن. وقتی به محل جدید اومدیم خونمون نزدیک تر شد و ارتباط من با مسجد بیشتر. یکی از جاهایی که منو جذب خودش کرد آشپزخونه بزرگ مسجد بود. من قبلا با بابام می رفتم یه هییت یه چهار راه پایین تر از مسجد. اونجا هم بعضی وقتا ...
3 تير 1391

خاطرات سفر حج: لباس های امیرحسین

صبح ها بعد از زیارت بقیع می آمدیم خونه و یکی دو ساعتی می خوابیدیم. حوالی ساعت ده-یازده مامانت می رفت حرم تا یک ساعت بعد از نماز باهم قرار داشتیم. من هم صبح ها یکی دو ساعت روی پروژه CFD کار می کردم و بعدش برای نماز می رفتم. روز سوم صبح بابابزرگت اومد دم اتاقمونو گفت من می خوام برم فروشگاه مامان بزرگ و خاله نمیان. شما میاین. مامانت از اول سفر و شایدم از قبلش هی می گفت بریم واسه امیرحسین لباس بچه بخریم. کلی هم اسم فروشگاه در اورده بود. از طرفی هم دلش نمی اومد زیارت از دست بده. خلاصه دیدیم سه ساعت تا اذان مونده و راهی شدیم. فروشگاه بزرگی بود. سه چهار طبقه. ما یک راست رفتیم تو قسمت لباس بچه. بابابزرگ یکم با ما اومد ولی حوصله اش نی...
2 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد